*/

Saturday, March 11, 2006

دلتنگی


ستایشگر خاک سینه چاک میکند آن مادر و خون میگرید

که فرزند در آغوش میخواست و امروز

آدینه به آدینه

جز پاره سنگی نمی یابد به بیابانی

تا در بر کشد.

نگاه کن که شلاق ابلیس گویی

پیشانیش دریده ست به چینی

و گونه اش سرخِ مرگبار اشکی ست

که قطره قطره بر رخ طفلش رفت

در آن هنگام

که بر زمین می افتاد.


میرزا

Thursday, March 09, 2006

صلح حديبيه

خيلي از آدما فکر ميکنن كه حرفشون حرف خداست. خوب اين خيلي بد نيست. بعضي از آدما نه تنها فکر ميکنن حرفشون حرف خداست بلكه ديگران رو هم مجبور ميکنن به حرف اونا گوش کنن. اين رو هم شايد بشه يه کاريش کرد. يه دسته سومي هم هست که نه تنها فکر ميکنن حرفشون حرف خداست و بقيه بايد به حرف اونا گوش کنن بلكه حرف خدا چشم عقلشون رو هم کور کرده. تا يکي مثل تيام ميگه: "بابا شما حرفتون حرف خدا! ولي به همون خدا عقل هم خوب چيزيه." جواب ميدن: "به خدا فحش ميدي؟!".
ميگن اون قديما يه پيغمبري بود كه نه تنها حرفش حرف خدا بود بلكه به نعمت عقل هم مجهز بود.

آدمداد

Wednesday, March 08, 2006

نميدونم اين جمهوري اسلامي واقعاً نميفهمه يا خودش رو ميزنه به نفهمي. چند وقت پيش سر جريان استاديم کلي سرو صدا به پا شد درحاليکه اين اتفاق در زمان خاتمي هم افتاده بود ولي به جاي
کتک و فحش خواهرو مادر زنها وارد استاديم شدن و موضوع تموم شد . انقدر اين جريان آروم و بي سرو صدا تموم شد که همه راضي شدن هم دختر ها راضي هم نظام .حالا با اين سر و صدا از اين به بعد سر هر بازي دخترها تصميم ميگيرن که بزو
ر کتک هم که شده
وارد استاديم بشن. تمام روز نامه هاي داخليو خارجي دربارش مطلب مي نويسند انگشت همه نشونه ميره به سمت حکومت که آي پس حق زن ها چي از اين ميرسن به حقوق بشر. بعد از 27 سال حکومت هنوز نفهميدن که هر چيزي رو که بزور از کسي بگيري فقط اون آدم رو جري تر ميکنه.حال جريان هم بزرگداشته
ر و ز زن. جلوش رو ميگيرن از سال ديگه هر سال اين بزرگداشت بزرگ تر و بزرگ تر ميشه .دولت خاتمي هر چي نداشت سياست بلد بود چيزي که اينا ندارن و اميدوارم اين نداشتن نه به ضرر ما بلکه به نفع ما تموم بشه بايد ديد..
تيام

Sunday, March 05, 2006

حسم مثل بچگيهام .انگار مشق هام رو ننوشتم و خدا خدا ميکنم که صبح نشه ولي ميدونم که صبح ميشه و اينکه چي ميشه...
فردا روزي که قراره تصميم بگيريم يا برامون تصميم بگيرن. انگار محکوميم که ببينيم بشنويم ولي نتونيم که کاري کنيم .اين محکوميت آزارم ميده اين نتونستن آزرم ميده اين نظارگر بودن.
ايکاش که صبح نميشد

تيام


Wednesday, March 01, 2006


- من عاشق آنهايي هستم كه خيلي ميدانند و حالم از آنهايي كه همه چيز را ميدانند به هم ميخورد.

آدمداد