دلتنگی
ستایشگر خاک سینه چاک میکند آن مادر و خون میگرید
که فرزند در آغوش میخواست و امروز
آدینه به آدینه
جز پاره سنگی نمی یابد به بیابانی
تا در بر کشد.
نگاه کن که شلاق ابلیس گویی
پیشانیش دریده ست به چینی
و گونه اش سرخِ مرگبار اشکی ست
که قطره قطره بر رخ طفلش رفت
در آن هنگام
میرزا