*/

Thursday, October 19, 2006

آي آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانيد
يک نفر در آب دارد مي سپارد جان.
يک نفر دارد که دست و پاي دايم ميزند
روي اين دريای تند و تيره و سنگين که ميدانيد
آن زمان که مست هستيد از خيال دست يابيدن به دشمن
آن زمان که پيش خود بيهوده پنداريد
که گرفتستيد دست ناتوانی را
تا توانايی بهتر را پديد آريد
آن زمان که تنگ ميبنديد بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگويم من؟
يک نفر در آب دارد مي کند بيهوده جان قربان !
آقای پوارو

0 Comments:

Post a Comment

<< Home